عشقم نجمه ساداتعشقم نجمه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
اشیونه مامان و بابااشیونه مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
مامان سحرمامان سحر، تا این لحظه: 27 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
بابا ستاربابا ستار، تا این لحظه: 33 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
داداش سید احمدرضاداداش سید احمدرضا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
سید محمد جوادسید محمد جواد، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

مواظب خودت باش هر موی تو شاهرگ من است...

زندگی

یه روز خوب-32

به نام حضرت دوست   نجمه سادات در خوب ناز به سر میبرد...قم داره بارون میباره اونم چه بارونی حسابی دل ادم حال میاد با این بارون و نعمت الهی یادمه پارسال چقد غصه میخوردم که اخه چرا بارون نمیباره دل مارو شاد کنه...همش میگفتم خدا باهامون قهر کرده بخاطر گناهانمون چقد دلم می سوخت که طفل معصوم هایی مثل نجمه سادات و سایر بچه ها بخوان پاسوز گناهای ما بزرگتراشون بشن...ولی خداروشکر انگار خدایی که همیشه دعای مارو میشنوه این دفعه جوابمون رو داد و فرمود بفرمایید اینم از سال پر بارش الهی شکرت صد مرتبه شکر   چشممون به آسمونه و کاسه های دعامون رو,رو به آسمون گرفتیم تا خدا دعایی که یه روز در حق خودمون و بقیه کردیم الک کنه و خوباش رو...
16 آبان 1394

یه روز خوب-31

بسم الله الرحمن الرحیم   سلام بر عزیز دل مامان نجمه سادات الهی قربون دختر ناز مامان بشم   روز 21مهر رفتم سونو گرافی انومالی 18 هفته و خانوم دکتر جنسیت نی نی رو پسر گفت.خداروشکر که نعمت هات رو به خانواده ی من کامل کردی یه همسر فوق العاده عالی یه دختر سالم یه زندگی خوب و یه نی نی پسر...امیدوارم دختر گل مامان با داداشی تو راهی اینجوری باشی نه ...   دهه محرم رفتیم شهرستان منو شما خونه مامان جون(مامان من)موندیم و بابایی رفت هر خودشون دوریش سخت بود برای هردومون مدام با هم تلی و ... در ارتباط بودیم ولی بازم از دلتنگی کم نشد...بالاخره بابایی اومد و ما خوشحال و واکنش شما برای دیدن بابایی خیلی دیدنی بود.....
13 آبان 1394

پروسه ی از شیر گرفتن

سلام نی نی وبلاگی عزیز... امیدوارم پاییز دلچسبی رو در کنار خانوادتون داشته باشین اگه جویای احوال ما باشین که خدارو صدهزار مرتبه شکر(اگه خودمون رو چش نزنم )حالمون خیلی خوبه و این روزا داره حسابی بهمون خوش می گذره(نصیب همه چشم انتظارا بشه ایشالا )   دخترک نانازه من این روزا خیلی خیلی کم(گوش شیطون کر)نق میزنه و مدام در حال بازی با اسباب بازی هاشه اللخصوص خرسی یار غار دخترکم که این روزا هرجا میخوایم بریم(بیرون)نجمه سادات میگه خرسی و بعد از همراهی خرسی با خانواده سه نفری ونصفی ما قیافه ی نجمه سادات این شکلی میشه حالا اینو از کجا یاد گرفته من نمیدونم ...!حالا هر من از دست این دختر شیطون نمیتونم حتی گوشی بابایی رو دستم بگیرم حالا گوشی...
18 مهر 1394

یه روز خوب-30

بسم الله الرحمن الرحیم   حادثه و فاجعه دلسوز منا رو به همه ی مسلمانان جهان تسلیت میگم و از صمیم قلب برای خانواده هایی که عزادار حاجیانشون شدن ارزوی صبر میکنم  ...   از احوالات این روزای ما بگم...اومدیم قم و دختر نازنین من اصلا غریبی نمیکنه و مثل همیشه سرش به کار خودشه منم رفتم پیش دکتر که برام ازمایش و سونو بنویسه الحق که واقعا لایق تحسین بودن این خانوم دکتر انقدر که ایشون گل بودن خیلی عالی وضعیت من رو بررسی کردن و چه اخلاق شایسته ای داشتند...شب اولی رسیدن به قم منو بابایی و دخترک سرما خوردیم و همگی با هم رفتیم دکتر و برامون امپول نوشت جناب دکتر   چقد این شهر غریب رو دوست دارم و خوشحالم که اینجام...
8 مهر 1394

یه روز خوب-29

سلام به نی نی وبلاگی های بی وفا تا حالی ازتون نپرسم حالی ازمون نمی پرسینااااااا     خب اول خبرمو بگم به نجمه سادات دخترک نانازه مامان که داره اجی/داداش دار میشه بله چرا تعجب کردین؟ خب یه نی نی یهویی وقتی خدا داده مگه میشه به زور بگم نمیخواااااااااااااااام خدا جون ممنون مگه مبشه هدیه ای که برام در نظر گرفتی بد باشه؟مگه میشه دوسش نداشته باشم اصلا و ابـــــــدا نمیشه... خدا جون کـــــاش ایـــــن همه لطف و نظری رو که نسبت به من داری به بقیه ی مامانای منتظری که هربار به وبشون سر میزنم و دلم پر خون میشه داشته باشی البته میدونــــــم هواشونو داری ولــــی دلشــــون بشکنــــــه چی؟ .....     و امـــــــا خ...
25 مرداد 1394

یه روز خوب-28

سلام شیرین عسل مامان   اومدیم شهر بابایی از دو روز قبل عید فطر تا الان که جمعه هفته ی بعد و از قضا تولد بابا جـــــــون شماست اینجاییم نمیدونم قراره تا کــی اینجا باشیم ولی خوش میگذره به شما اونم چجورم دیروز سیلی که اخبار پیش بینی کرده بود یه بارون اساسی بارید که شما رفتی زیر بارون و تند تند می چرخیدی یم گفتی آب بازی و کلی خیس شدی و منم زیاد اجازه ندادم زیر بارون وایسی و اوردمت تو خونه (خونه عمه زهـــرا )و رفتیم حموم...   راستی ناز گـــل مامان نی نی های عمه زهرا یه دخمل و پسره که ایشالا تا مهر ماه دنیا میان...عمــه صفــورا هم تازه یه نی نی اومده کنج دلش نشسته...انشاالله هردوشون راحت نی نی هاشون بیان بغلشون..........
2 مرداد 1394

یکسال عشـــ :) ـق

سلام دخترک ناز خوشکل مامانی الهی قربون خنده هات بشم که اینقده خوجل راه میری شما یکساله شدی ولی دو روز زودتر گرفتیم یعنی شب میلاد امام زمان عجل الله چون شب تولد شما وفات امام خمینی بود و من و بابایی دلمون نیومد تو اون روز برات تولد بگیریم...   دخترکم یکساااااااااااااااااااال گذشت به قول *نیما*: بچه جان هرچی الان دیدی تازگی داشت ولی از این به بعد هرچی ببینی دیگه تکراریه در نیومد که   توی تولد دخترکم دایی حسین(پسر عموی مامان)با خانومش و مامان جون (مامان من)بودن ولی خیلی خوش گذشت از طرف مامانجون یه زنجیر طلا که بعدا عکسشو میزارم و دایی حسین یه بلوز قشنگ...   یکساااااااااااااااااااااااااااال از زندگی...
14 خرداد 1394

اقتدار دخترک

اخ جووووووووووووووووووووووون   دخترکم دیگه چهار دست و پا نمیره فقط راه میره و این اقتدار دخترک منو نشون میده از 28 اردیبهشت 94 در سن 11 ماهگی و 14 روزگی این تصمیم رو گرفت که مستقل باشه و با اقتدار دخترم تو تار و پود من و بابایی هستی تمام سعیمون رو می کنیم بانویی بسیار پسندیده تحویل جامعه بدیم     دوست داریم نفسممممم ...
29 ارديبهشت 1394