عشقم نجمه ساداتعشقم نجمه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
اشیونه مامان و بابااشیونه مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
مامان سحرمامان سحر، تا این لحظه: 27 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
بابا ستاربابا ستار، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
داداش سید احمدرضاداداش سید احمدرضا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
سید محمد جوادسید محمد جواد، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

مواظب خودت باش هر موی تو شاهرگ من است...

زندگی

یه روز خوب-35

سلام به نی نی وبلاگی های عزیزم فاطمه زهرا سادات جونم اومدنت و خوش قدم بودنت بهار رو به پاییز هدیه کرد نشاالله تو و محجوب بانو همیشه شاد و سرحال و پر انرژی باشین   خب اندر احوالات این روزهای ما: 1.چهارشنبه 18/9/94رفتیم و دختر عزیزم واکسن 18ماهگی رو زد و اصلا گریه نکرد خدارو شکر جالب اینجاست معمولا بچه ها از کسی که امپولشون میزنه دیگه میترسن و خودشونو جمع می کنند نجمه سادات مامان وقتی خواستیم از اتاق بیایم بیرون به خانوم پرستار اخمو گفت بای بای یهو اخم پرستاره باز شد شکر خدا!!!یعنی وقتی اومدیم بیرون بابایی گفتش پس چی شد واکسنش رو نزدن؟منم خندان گفتم زدن .لی دخترک گریه نکرد...وقتی اومدیم خونه یخ...
23 آذر 1394

به روایت تصویر

  یه روز برفی در قم اولین برف قم که نجمه سادات دید       یه ادم فضایی مهربون     یه دختر اخمو که گوشی مامانشو میخواد     به زور این 3 تا عکسو جا دادم اینجا ...
22 آذر 1394

1 سال و نیم گذشت....

نجمه سادات خوابه و من منتظر اینکه بیدار بشه و بهش صبحونه بدم نوش جان بکنه و بریم یهداشت برای واکسن زدن یه روز خیلی سخت رو در پیش رو دارم.امیدوارم عزیزکم اذیت نشه..."مامانایی که وقتی بچه ها رو میبرید برای واکسن و تو اتاق واکسن تنهاشون می زارید برای حس مادری خودتون کم شدن غم خودتون,بدونید با این کار به بچه ها القا می کنین که من تو مشکلاتت نمیتونم کنارت باشم,و با یه ادم غریبه تنهاشون میزارین,میدونین که این هم میشه جز تربیت بچه هامون"پس لطف رو در حق بچه ها بکنید و بهشون یاد بدید در هر لحظه کنارشون هستید اینجوری حس بچه ها خیلی بهتر مشه و احساس امنیت می کنن بخاطر بچه ها از مادرانه تون بگذرید تا اینکه بچه ها هم اینو یاد بگیرن ....بابایی ...
14 آذر 1394

دخر داشتن یعنی زنــــ :) ـدگی

خانواده هایی که میرید و اقدام می کنید به نی نی پسر و دختر نمیخواین یا اجازه نمیدین مصلحت خدا براتون رقم بزنه...... ..شما از قافله عقب هستین و ما دختر دارا 10 هیچ جلوییم...... بله اینجوریاس/.چرا نا شکری می کنینن من نمیدونم اگه بدونین خدا چه نعمت بزرگی با اومدن دختر و اونم اینکه بچه اول باشه بهتون داده روزی صد مرتبه شکر می کنین.بازم میگم متاسفم برای کسایی که اقدام می کنن که حتما بچشون پسر باشه.
4 آذر 1394

یه روز خوب-34

دیروز همسری زیادی خوشحالم کرد...رفته بود بیرون گفت ک میره کتاب میخره و من تو دم گفتم کاش برای خونه هم خرید بکنه(از اون دسته ادمایی هستم که به خودم اجازه نمیدم نیازهارو به زبون بیارم)همسری  دست پر اومد خونه و من چقد ذوق کردم!!واقعا خوشحال شدم بعدش باهم چای و شیرینی خوردیم و میوه پوست گرفم با نجمه سادات جان تناول نمودیم.ما(منو نجمه سادات )اماده شدیم که بریم مامان امپول بزنه رفتیم درمانگاه بسیار شلوغ بود و برا یه امپول زدن چقد معطل شدم,بعد از امپول زدم من یه فروشگاه اون نزدیکیا بود که لباس زنانه و بچه گانه داشت رفتیم اونجا بازدیدکنیم ,خدا پدر مادرشون بیامرزه تو این گرونی یه فکری به حال مردم کردن!قیمت لباسای بچه گونه 9 هزار تومن!!! من برای...
24 آبان 1394

یه روز خوب-33

دخترک ناز این روزای مامان با شرایطی که برای مامان پیش اومده دور از من شبا میخوابه و من غم عالم به دلم میشینه:(ولی نصفه های شب میبیم اومده پای تخت خوابیده دلم اون لحظه فقط گریه میخواد...دخترک 17ماهه من جمله 3 کلمه ای میگه: باباشیر بیار بابا بیا اینجا(با دست به جای مورد نظر اشاره میکنه) مامان نام بده نَجی پی پی کرده(نجمه .......) مامان غذا بیار مامان اَپِل بده(سیب) و جملات دیگه که یادم نیاد.کلمات جدید دختر نازم: پـِتوپِتِه(سفره) نازی گاز اپل امیر گل(شامل درختا هم میشه) لامپ جوش(گوش خودش) بــِشم(چشم) نــَندو(دندون) و بقیه ی کلماتی که بازم ذهنم یاری نمیکنه...
23 آبان 1394