عشقم نجمه ساداتعشقم نجمه سادات، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
اشیونه مامان و بابااشیونه مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
مامان سحرمامان سحر، تا این لحظه: 27 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
بابا ستاربابا ستار، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
داداش سید احمدرضاداداش سید احمدرضا، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
سید محمد جوادسید محمد جواد، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

مواظب خودت باش هر موی تو شاهرگ من است...

زندگی

مادرانه ای نگران

بسم الله الرحمن الرحیم   امروز از یازده ماه گذشت از مادر شدنم مینویسم   مادرشدنم یا وجود نجمه سادات... اونقد دوست داشتنی شدی که هیچکس نمیتونه ازت بگذره یه وقتهایی که به بزرگ شدن نازنین دخترم فکر میکنم،به مدرسه رفتن نازگلم و اینکه برای چند ساعت ازم دور بشه حسابی عذابم میده،به اینکه بری دانشگاه و از صبح تا شب خونه نباشی دل نگرانم میکنه و...ودر اخر از اینکه دخترم  ازدواج کنه از خونه ما بره بغض بغض بغضــــ و بغضی که میترکه و اشکی که میریزه از ترس نبودن فرزندم....هر بار که مادرم رو میبینم ازش تشکر میکنم بابت اینکه در کنارم با حوصله رفتار کرد و اجازه داد که بچگی کنم و به من استقلال بخشید ...   و اینکه ا...
14 ارديبهشت 1394

یه روز خوب-27

وااااااااااااای   عزیز دل مامان 23 فروردین 93 دوتا دندون خوجل از فک بالا دراورد   خدایا شکرت   الله الله ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله ...
25 فروردين 1394

بدون عنوان

خدا جووووووووووووووون عاشقتم     دخترم سر پا وایسااااااااد دو قدم برداشت و افتاد   الان ذووووووق مرگ میشم وااااااااااای   بابایی که اینقد خوشحال که نگو هی دخترمو بلند میکنه میزاره توی چند قدمی نجمه خانوم هم تا نزدیک بابایی قدم برمیداره بعد وقتی قشنگ رسید نزدیک بابایی تند خودشو پرت میکنه بغل باباجونش و من وقتی این صحنه رو میبینم به این مسئله پی میبرم که همه ی بابا های دنیا برای دخترکاشون حکم یه تکیه گاه امن رو دارن حتی اگه در دید مردم ضعیف باشن...   و همش یاد تاب تاب بازی خودم میفتم که در دوران کودکی بدون هیچ دل مشغولیتی و فارغ از تمام دردهای دنیا شعر تاب تاب میخوندم و اخرش بلند میگفتم ...
23 فروردين 1394

یه روز خوب-25

دخترکم دنیای من زیبای من سلام   چند روزی از نوشتن در خاطرات وبلاگت کوتاهی کرده ام ،ببخش نازنینم برای شب سال تحویل رفتیم خونه عمو سید امین پیش عمه صفورا(عمو و عمه صفورا با خانواده هاشون رفته بودن مشهد)عمه صفورا ساعت12رفت خونه مادر شوهرش و من و شما و بابایی موندیم خونه ی عمو سید امین تا لحظه ی سال تحویل بریم خونه باباجون(بابای من)...ساعت 12شما بی تابی کردی برای خواب و من که شما رو خوابوندم هم کنارتون خوابم برد....و ساعت 2:53دقیه از خواب پریدم دیدم بعلهههههههههه خواب موندیمو سال تحویل شد بشدت دپرس شدم و همش میگفتم اخه چرا باید خواب بمونم؟فردا صبحش رفتیم خونه خودمون و من همچنان ناراحت که چرا دیشب خواب موندم...   با مامان...
19 فروردين 1394

لحظه های ناب

دخترکم دارم لحظه های نابی رو در کنارت تجربه میکنم   دخترم یاد گرفته دستشو بزار رو گوشش و بگه الو و چیزای نا مفهوم بگه و من و بابایی از شدت خوشحالی داد و بی داد میکنیم بعضی وقتا مخصوصا موقع غذا بهت میدم تند تد سرتو تکون میدی که آخر سرت گیج میره و میفتی:)))) با گوشی دارم اذیت میشم
20 اسفند 1393

یه روز متفاوت

مامان خانومم سلام   مامان ایلیا جون که 2ماه دیگه به دنیا میاد از بابای ایلیا جدا شد...طلاق گرفتن و من غصه خوردم   چرا اخه ؟ایلیا چی؟چرا بعد 6سال حالا که ایلیا داره میاد؟   محیا جون صاحب وبلاگ خط دوم کمرنگ دخمل نانازش دنیا اومد و این خبر منو خوشحال کردو غصه اینکه ایلیا جونم این اتفاق برای زندگی مامان باباش افتاد کمرنگ شد تو دلم ولی همچنان دوس دارم بعد طلاق حتی دوباره به هم برگردند دینا جون اگه این مطلب رو خوندی به فکر باش عزیزم.   دخترکم ماشالله به حول قوه الهی در8ماهگی و 12روزگی سرپا وایساد منو بابایی به حدی خوشحال شدیم که چی بگم...حالا دخترکم اکثر اوقات سرپاس و من شکر خدا رو بجا میارم از اینکه دخترکم رو پ...
18 اسفند 1393

حرف های خودمونی

خداروشکر امروز که دخترکم8 ماه و 16 روز سن داره   دقیقا 11 روز داره شهر ما بارون میباره حسابی همه خوشحالیم   یکسااااااااااااااااااال قهر خدا   یکساااااااااااااااااااال غصه خوردن مردم برای بی بارون   اما من میگم بخاطر کم شدن دین مردم که بارون کم بارید امسال   بی دینی فقط شامل کفر و اینا نیست   نماز هایی که اول وقت خونده نشن   اسراف های الکی   اسراف مثل پوشیدن لباس بیرون تو خونه که باعث زودتر خراب شدنش میشه حتی جوراب   غیبت و تهمت های مردم.....   عروسی هایی که چقد جوونا توش مبتلا به گناه میشن   کاش همه چی بر می گشت به 10 سال ...
1 اسفند 1393