یه روز خوب-33
دخترک ناز این روزای مامان با شرایطی که برای مامان پیش اومده دور از من شبا میخوابه و من غم عالم به دلم میشینه:(ولی نصفه های شب میبیم اومده پای تخت خوابیده دلم اون لحظه فقط گریه میخواد...دخترک 17ماهه من جمله 3 کلمه ای میگه:
باباشیر بیار
بابا بیا اینجا(با دست به جای مورد نظر اشاره میکنه)
مامان نام بده
نَجی پی پی کرده(نجمه .......)
مامان غذا بیار
مامان اَپِل بده(سیب)
و جملات دیگه که یادم نیاد.کلمات جدید دختر نازم:
پـِتوپِتِه(سفره)
نازی
گاز
اپل
امیر
گل(شامل درختا هم میشه)
لامپ
جوش(گوش خودش)
بــِشم(چشم)
نــَندو(دندون)
و بقیه ی کلماتی که بازم ذهنم یاری نمیکنه.دختر ناز من خیلی مودبه و مثل یه آدم فهمیده رفتار میکنه وقتی بریم مهمونی اول یه جا کنار من میشینه بعد بلند میشه اگه بچه ای اونجا ببینه به من نگاه میکنه میگه:برم؟و من ذوق زده میشم از این که خدا این لطف رو در حقم کرده و این دخترک مهربون رو به من عطا کرده...دارم با لحظه لحظه بزرگ شدن دخترم عشق بازی میکنم,دارم حس میکنم حس نـــــــــاب مادر بودن رو...فقط نگرانیم بخاطر واکنش نجمه سادات بعد از به دنیا اومدن پسری میترسم که نتونه خوددار باشه دخترم...کاش بتونه